Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری‌آنلاین، تسنیم نوشت: چندی پیش یکی از دوستان فرهیخته پیام داد: «برای برگزاری یک نشست علمی با حسینیه ارشاد تماس گرفتیم تا آمفی‌تئاتر آنجا را کرایه کنیم، مسئولان حسینیه پاسخ دادند "آمفی‌تئاتر تعطیل شده و به بخش قرائت‌خانه حسینیه اضافه شده است"»!

پیام ساده اما تلخ بود؛ آمفی‌تئاتری که هنوز هُرم نفس‌های شخصیت‌های مهم تاریخ قرن اخیر ایران در آنجا حس می‌شد آن‌قدر به فراموشی سپرده شده و کسی سراغی از آن نگرفته است که تغییر کاربری داده است و شاید نسل جدید کشور که برای خواندن کتاب‌های کنکور از همان سالن به‌عنوان قرائت‌خانه استفاده می‌کند، نداند که محمدرضا شاه از ترس کلمات صادره از همین مکان دستور به تعطیلی حسینیه ارشاد داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما تلخ‌تر از تعطیلی آمفی‌تئاتر ارشاد، تعطیلی پرورش همان شخصیت‌هاست؛ امروز که ۲۹ خرداد و سالروز درگذشت علی شریعتی است باید به این فکر کرد که؛ چرا جریان انقلابی باید از تبار اندیشه‌ای خویش در حسینیه ارشاد و مسجد کرامت و مسجد الجواد(ع) فاصله گرفته باشد؟!

مدت‌ها می‌گذرد که دیگر منبرها و کرسی‌های سخنرانی در مساجد و دانشگاه‌ها و هیئات خالی از سخنرانان با سواد و معلومات است و عملاً عرصه برای افرادی باز شده است که فن بیان خوبی دارند و بعد از هر سخنرانی فوراً کلیپ‌های چنددقیقه‌ای‌شان بیرون می‌آید؛ جدا از عدم حفظ شأن منبر و کرسی سخنرانی، باطن مطالب این افراد آمیخته‌ای از داده‌های درست و غلط و بیهوده است که به‌مرور نادرستی آنها مشخص می‌شود و بیش از پیش فقدان متفکران نسل اول انقلاب و لزوم شناساندن متفکران نسل جدید به جامعه را برملا می‌کند.

 نسل اول انقلاب و رجعت از حوزه به دانشگاه و جامعه

دهه چهل شمسی و همزمان با اوج‌گیری فعالیت‌های انقلابی علیه نظام سلطنت و با بهره‌گیری از تجربه کشورهایی که با کمک جریان‌های چپ‌گرا انقلاب کرده بودند، عمده فضای انقلابی کشور و دانشگاه‌ها در اختیار گروه‌های کمونیستی و مارکسیستی بود که به جذب نیرو مشغول بودند. با رسوخ اندیشه‌های مارکسیستی بین بخشی از بدنه دانشگاه که گاه دامن روحانی‌زاده‌ها را هم گرفته بود، تنها بخشی از متدینین دانشگاهی به فکر مقابله با جریانات انحرافی افتادند. انجمن اسلامی دانشگاه تهران که به‌همت مهندس بازرگان تأسیس شده بود و تلاش‌های روشنفکران مذهبی همچون بازرگان و سحابی برای پیوند علم و دین بخشی از فعالیت‌ها علیه هجمه چپ‌گراها بود.

به‌مرور با بازشدن پای جمعی از روحانیون فرهیخته به دانشگاه، معادله به‌نفع جریان اسلامی نهضت عوض شد. آیت‌الله شهید مطهری و شهید دکتر محمد مفتح دو چهره حوزوی بودند که در دانشگاه الهیات دانشگاه تهران به رد دیدگاه‌های ضددینی پرداختند. کتاب علل گرایش به مادیگری و اصول فلسفه و روش رئالیسم شهید مطهری دو گام مهمی بود که در این راستا صورت گرفت.

کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مشخصاً دغدغه شهید مطهری و استادش علامه طباطبایی را در مقابله با غرب‌زدگی در اندیشه آن روزگار مشخص می‌کند. وی در مقدمه این کتاب چنین می‌آورد: «از لحاظ اینکه نشریات مربوط به ماتریالیسم دیالکتیک بیش از اندازه در کشور ما منتشر شده و افکار عده نسبتاً زیادی از جوانان را به خود متوجه ساخته...، لازم بود که تمام محتویات فلسفی و منطقی این رسالات تجزیه و تحلیل شود تا ارزش واقعی آن به‌خوبی واضح گردد». شهید مفتح نیز با ارائه استراتژی وحدت حوزه و دانشگاه، تلاش کرد ورود اندیشه‌های اسلامی به محیط دانشگاه را تسهیل و تئوریزه کند.

این پیوند جریان حوزوی با دانشگاه تنها محدود به محیط آکادمیک نبود بلکه هر روحانی فرهیخته‌ای مسجدی را به سنگر ایدئولوژیک تبدیل کرده بود؛ شهید مطهری در مسجد الجواد(ع)، شهید مفتح در مسجد جاوید و قبا، آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت، آیت الله مهدوی کنی در مسجد جلیلی و... . این شبکه علاوه بر پیشبرد نهضت و مبارزه، در نشر افکار صحیح دخالت فراوانی داشت و موجب شد در اواسط دهه پنجاه، کلّیت حرکت انقلاب، رنگ‌وبوی اسلامی بگیرد و فضا از دست چپ‌ها خارج شود.

علاوه بر تهران، آیت الله خامنه‌ای در مسجد کرامت مشهد شهرتی کشوری داشت اما همه اینها در یک جا به هم متصل شدند: حسینیه ارشاد!

مسجدی  که عبادت اول در آنجا تفکر بود!

سال ۱۳۴۶ حسینیه و مسجد ارشاد در محله ضرابخانه در نزدیکی شمیران تأسیس شد، ساختمانی که از بیرون اگرچه شبیه مسجد بود اما در درون با آنچه از مساجد سنتی می‌شناسیم تفاوت داشت، سالن آمفی‌تئاتر و کتابخانه و نشستن روی صندلی‌ حرکت نویی به‌شمار می‌رفت که البته منتقدانی هم داشت اما فارغ از انتقادات، نشان می‌داد که این محل، مکانی بیشتر برای شنیدن و تفکر است تا صِرف مناسک. تمام سخنرانان مذهبی از فرصت فراهم‌شده استفاده کرده حسینیه ارشاد را محلی مناسب برای آگاه کردن مردم یافتند و حتی پای سخنرانان ساکن شهرستان همچون آیت‌الله خامنه‌ای و دکتر شریعتی به این مکان باز شد.

شهید مطهری به‌عنوان یک روحانی فرهیخته به استقبال از حسینیه آمد و از تأسیس آن استقبال کرد؛ دامنه استقبال از برنامه‌های ارشاد آن‌قدر وسیع بود که به‌مرور سایر مساجد را تحت‌الشعاع قرار داد و سخنرانان تلاش داشتند کرسی سخنرانی در ارشاد برای خود دست‌وپا کنند. مرتضی مطهری، محمد مفتح، سید علی خامنه‌ای، علی شریعتی، فخرالدین حجازی، محمدجواد باهنر و علامه جعفری از جمله سخنرانان حسینیه بودند. دامنه فعالیت‌های حسینیه به‌حدی بود که می‌توان ردپای آن را در خاطرات چه شخصیت‌های سیاسی و چه حتی شخصیت‌های هنری آن نسل همچون محمدرضا شریفی‌نیا، رضا کیانیان و داریوش ارجمند دید چرا که تلاقی هنر و مذهب در حسینیه ارشاد نمود یافت و شریعتی با به صحنه بردن نمایش اباذر، تلاش کرد بخشی از مفاهیم انقلابی را با ابزار هنر منتقل کند؛ کاری که پیشتر آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد با به صحنه بردن تئاتر باران انجام داده بود.

اگرچه اختلاف تلخ میان مرتضی مطهری و علی شریعتی موجب جدایی آن شهید از مجموعه حسینیه ارشاد شد، اما حسینیه با فعالیت‌های شریعتی به حیات خود ادامه داد. تأثیرگذاری آنجا در حدی بود که سال ۵۱ با دستور مستقیم شاه تعطیل شد و تا زمان پیروزی انقلاب بازگشایی نشد؛ اگرچه ارشاد بعد از پیروزی انقلاب تأثیرگذاری سابق خود را نداشت اما میان فعالان انقلابی به نماد تفکر و اندیشه‌ورزی و جذب جوانان تبدیل شد و همچون نامش نسلی را ارشاد کرد.

دهه شصت؛ سنگرهای اندیشه‌ای خالی، میزهای شلوغ

دهه شصت با پیروزی انقلاب اسلامی، ایدئولوگ‌های نهضت با دو سرنوشت روبه‌رو شدند؛ برخی  همچون مرتضی مطهری و محمد مفتح و شهید بهشتی به تیر ترور منافقین و گروهک‌های منحرف مانند فرقان حذف شدند و دسته دیگری برای جبران خلأهای اداری کشور وارد عرصه مدیریتی شدند. وقوع جنگ تحمیلی و تعطیلی دانشگاه‌ها بعد از انقلاب فرهنگی و پیچیدگی‌های اداره کشور در آن برهه، کمتر فرصت تشکیل محافلی چون ارشاد را اجازه می‌داد و تنها تریبونی که می‌شد از آن استفاده کرد، نماز جمعه‌ها بود.

عدم تشکیل کرسی‌های سخنرانی و اندیشه‌ورزی در آن زمان، موجب شد علاوه بر به فراموشی رفتن شور و حال پیش از انقلاب در مراکزی همچون حسینیه ارشاد و مسجد کرامت، پاسخگویی به مسائل مستحدثه انقلاب و تئوری‌پردازی برای حل مشکلات هم متوقف شود و در دهه‌های بعد نظام با فقر تئوری و ایده حکمرانی روبه‌رو باشد.

دهه هفتاد با پایان جنگ و روی کار آمدن دولت سازندگی، رفته رفته دانشگاه‌ها به محلی برای بیان عقاید تازه و دعواهای فکری تبدیل شد. نسلی از جوانان دوران انقلاب که عمدتاً تحصیلکرده خارج کشور بودند و یا با آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته بودند، به محیط دانشگاه آمدند. نشریات روشنفکری همچون کیان و آئین به بازتاب تفکرات روشنفکران غیرمذهبی می‌پرداخت.

جریان انقلابی در این تقابل تلاش کرد تا میدان را بازنده نباشد لذا عرصه بروز و ظهور شخصیت‌های فکری جدید جبهه انقلاب و همچنین رجعت دوباره حوزویان به دانشگاه را شاهد بودیم.

با نشر افکار شخصیت‌هایی همچون عبدالکریم سروش و محسن کدیور در دانشگاه‌ها و نشریات روشنفکری آن زمان، جریان انقلابی با استفاده از ظرفیت مؤسسه امام خمینی(ره) تحت مدیریت آیت‌الله مصباح توانست دوره‌های طرح ولایت را برای دانشجویان بسیجی برگزار کند.

احساس خطر نسبت به رسوخ اندیشه‌های ضددینی در حوزه کلامی و حکومتداری، موجب شد عالمان برجسته‌ای همچون آیات مصباح، جوادی آملی، محمدتقی جعفری، حسن‌زاده و دیگران به جمع دانشجویان بیایند و با پاسخگویی به شبهات مطرح‌شده در دانشگاه‌ها، برای چندی آنها را در برابر افکار مسموم واکسینه کنند.

حسن رحیم‌پور ازغدی به‌عنوان نسل دوم اندیشمندان انقلاب با برپایی کرسی‌های سخنرانی و نقد در دانشگاه و مدیریت فصلنامه کتاب نقد توانست در برابر این هجمه بایستد اما این تلاش‌ها در برابر آنچه قرار بود چون سیل باشد در حکم مسکّن بود.

غلبه شومن‌ها بر تفکر

بااین‌حال از نیمه دهه هشتاد به بعد، همان‌قدر که رفته رفته کتاب‌ها جای خود را به موبایل‌ها  داد، منابر و صندلی‌های سخنرانان و اندیشمندان نیز جای خود را به شومن‌ها و افرادی داد که تنها با کنار هم چیدن حرف‌های جذاب و جنجالی توانستند خود را به حتی مجامع فکری و تشکل‌های دانشجویی قالب کنند.

این سخنران‌ها که عمدتاً در هر شاخه‌ای از دین و الهیات گرفته تا مشکلات زیست‌محیطی و سیاست و اقتصاد حرف می‌زنند، نه‌تنها سواد آکادمیک ندارند بلکه صبغه استاد دیدن هم ندارند؛ به‌خلاف سخنرانان نسل اول انقلاب که ضمن تمرکز بر یک حوزه مطالعاتی و تعمق به‌روی آن، داده‌ها و اطلاعات صحیح به به‌اصطلاح پامنبری‌ها می‌دهند. 

در این طیف، امثال علی‌اکبر رائفی‌پور را می‌توان از نمادهای برجسته‌ای از سیر قهقهرایی اندیشه دانست، جوانی که از اواخر دهه هشتاد با سخنرانی درباره فراماسونری و فرقه‌ها شروع کرد، به مباحث مهدویت ورود کرد و رفته رفته درباره اقتصاد، کشاورزی، ازدواج، طبابت و آب‌وهوا صحبت می‌کند؛ از پیش‌بینی ترسالی برای کشور تا ادعاهای عجیب و غریب درباره طب سنتی و یا ساخت سلاح در مؤسسه مصاف و یا ادعای دعوت شدن از دانشگاه‌های لبنان، سوریه و عراق و... نموداری است که ساحت فکری این مدل افراد را آشکار می‌کند: «دعوت به خود؛ در ضدیت با دعوت به تفکر و اندیشه!»

به‌خلاف نسل اول سخنرانان انقلابی که رسالت خود را دعوت به تفکر و اندیشیدن و فعال کردن قوه عاقله پامنبری‌ها و تلاش برای معرفی اسلام به‌عنوان دین اصیل و برنامه مبارزه می‌دانستند اما رائفی‌پور و یا امثال وی بیشتر تلاش دارند خود را به‌عنوان یک متفکر معرفی کنند تا اینکه بخواهند تفکر را تبلیغ کنند. مقصر این فضای پیش‌آمده در سالهای اخیر مخاطبان نیستند چراکه مخاطب جوان این سخنرانان تشنه دانستن است بلکه مقصر علاوه بر سخنران‌های این مدلی، بخشی از سیستم است که فضا را برای طی مدارج شهرت آنها فراهم می‌کند و تریبون در اختیارشان می‌گذارد، این‌که با چه انگیزه‌ای؟ درباره آن می‌توان مفصل و جداگانه صحبت کرد.

در چنین شرایطی جریان انقلابی برای برون‌رفت از وضعیت و گرفتار نشدن در گرداب شومنیسم و اطلاعات ضداندیشه‌ای، نیازمند بازگشت به رگ و ریشه و تبار حسینیه ارشادی و مسجد کرامتی خویش و پرورش و معرفی انسان‌هایی در طراز آیت‌الله مطهری، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله مفتح، علی شریعتی (علی‌رغم نقدهایی که به اندیشه او وارد است اما در ساحت یک متفکر دغدغه‌مند در عرصه نهضت وارد شده بود)، و... و یا حتی متأخرینی همچون حسن رحیم‌پور ازغدی است و نهادهای حامی شومن‌ها باید سراغی از متفکران عصر حاضر بگیرند و تریبون را در اختیار آنها قرار دهند.

اگر فضای آزاداندیشی و تریبون‌های نقد و نظر مجدداً همچون سالهای پیش از انقلاب و یا دهه هفتاد رونق بگیرد، نه‌تنها اذهان عمومی جامعه از اطلاعات غلط پر نمی‌شود، فضا برای فرصت‌طلبی شومن‌ها هم بسته می‌شود و ساحتی برای حل مشکلات و پاسخ به سؤال‌های حیطه حکمرانی پیدا خواهد شد.

کد خبر 684212 برچسب‌ها انقلاب‌ اسلامی‌ ایران علی شریعتی علی اکبر رائفی پور اندیشه تاریخ انقلاب اسلامی ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران علی شریعتی علی اکبر رائفی پور اندیشه تاریخ انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه ای جریان انقلابی حسینیه ارشاد دانشگاه ها شهید مطهری علی شریعتی آمفی تئاتر رائفی پور فعالیت ها شومن ها نسل اول

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۶۴۹۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اهمیت پیام‌های رئیس اقلیم کردستان عراق در تهران

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: سفر نیچروان بارزانی به تهران و سخنان او در مورد اهمیت نقش انقلاب اسلامی در سرنوشت کردهای عراقی؛ گویای ظرفیت‌های سیاسی و اشتراکات فرهنگی و ارزشی برای توسعه همکاری‌ها است.

آبان ماه سال ۱۳۹۰ بود که در دفتر ساده و معنوی رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، مسعود بارزانی رئیس وقت اقلیم کردستان عراق، در برابر آیت الله خامنه‌ای نشسته بود و به زبان فارسی، درباره اهمیت روابط تهران و کردها صحبت می‌کرد. او در سخنان خود، چندین بار به خاطر حمایت‌های دلسوزانه، از رهبر معظم انقلاب تشکر کرد. حالا ۱۳ سال از آن روز گذشته و این بار در تهران و باز هم در محضر رهبر انقلاب، این بار سیاستمدار کُرد دیگری به نام نیچروان نشسته که عهده دار پست ریاست اقلیم کردستان عراق است. بارزانی جوان، همانند عموی خود، دیدار با رهبری را رویداد مهمی می‌داند و شبکه تلویزیونی «روداو» که سالهاست از سوی نیچروان حمایت می‌شود، از چند روز پیش اعلام کرده که دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نیز در برنامه سفر رئیس اقلیم، به تهران است.

در این سالیان، منطقه خاورمیانه؛ تحولات بزرگی را پشت سر گذاشته و بسیاری چیزها تغییر کرده است. اما چیزی که ثابت مانده، حضور مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و نقش مشفقانه رهبر آن، برای ترسیم افق سیاسی و امنیتی منطقه است. کیست که نداند؛ رهبری در دیدار با سیاستمداران منطقه، همواره بر این موضوع تأکید می‌کنند که امنیت و ثبات منطقه در گرو همکاری و همفکری همه گروه‌های سیاسی و کشورها است و دو عنصری که به شدت، اضافی، آسیب‌زا و مخلّ امنیت این گوشه از جهان هستند، عبارتند از آمریکا و رژیم صهیونیستی اسراییل.

اهمیت حمایت جمهوری اسلامی ایران از کردها

«اگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نبود، معلوم نبود که امروز، حرکت کُرد چه سرنوشتی داشت. رعایت حرمت این همکاری‌ها و تعاملات، خط قرمزی است که ما هرگز از آن عبور نخواهیم کرد». این‌ها بخشی از سخنانی است که نیچروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق، با فارسی شیوا و سلیس در حضور سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران بر زبان آورد. همچنین دکتر جمشیدی معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری اسلامی ایران در صفحه ایکس خود نوشته است؛ نیچروان بارزانی در دیدار با آیت الله رئیسی، از نقش تاریخی بنیانگذار انقلاب اسلامی یاد کرده و گفته است: «امام خمینی فقط رهبر ایران نبود، رهبر ما هم بود».

نیچروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق در سفر به تهران، دیدارهای متعددی با مقامات کشورمان داشت. دیدار با سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور، حسین‌امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه و حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب، سه دیدار مهم بارزانی در دوشنبه بهاری پایتخت جمهوری اسلامی بود.

نیچروان ادریس بارزانی که هم اکنون پست ریاست اقلیم کردستان عراق را در اختیار دارد؛ مدت‌ها در ایران زندگی کرده و همواره از این موضوع یاد می‌کند که ایران، در دوران آوارگی کردها به داد صدها هزار نفر از آنان رسیده است. او می‌گوید: «مرزهای ایران و اقلیم کردستان حتی در دوران کرونا نیز بسته نشد. انتظار ما از ایران آن است که همچنان برای رفع مشکلات در عراق و ساختن کشوری آباد و پیشرفته در کنار ما باشد. روابط گذشته ما افتخارآمیز است و تلاش ما بر این است که آینده‌ای درخشان و بهتر از گذشته بسازیم.» البته رئیس اقلیم؛ حساسیت جمهوری اسلامی ایران در مورد مسأله امنیت را نیز درک کرده و درباره این موضوع گفته است: «هیچ عقل سلیمی اجازه نمی‌دهد ما روابط با رژیمی را که امروز در بدترین موقعیت خود قرار دارد، بر روابط با کشور قدرتمند و دوست ترجیح دهیم».

رئیسی نیز در این دیدار اعلام کرد: «ایران مانعی برای گسترش همکاری‌های اقتصادی و مراودات تجاری با اقلیم کردستان ندارد. ما مرزهای طولانی میان دو طرف را فرصتی ارزشمند برای ارتقای سطح روابط می‌دانیم، اما امنیت اساس و بستر ضروری هر نوع همکاری و گسترش تعاملات است».

سید ابراهیم رئیسی در ادامه، از مقاطع تاریخی روابط جمهوری اسلامی ایران و کردها یاد کرده و اعلام کرد: «حمایت ایران از کردها چه در زمان رژیم صدام، چه قتل عام حلبچه و حمله داعش اثبات می‌کند که ایران پشتوانه‌ای بزرگ و دوست روزهای سخت عراق و کردستان است. دولت و ملت ایران، امنیت عراق را به مثابه امنیت خود میشمارند. ما نسبت به حسن نیت و دوستی برادران عراقی و کرد خود اطمینان داریم، اما با توجه به کینه ورزی دشمنان از جمله رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران، انتظار داریم دولت عراق و اقلیم کردستان به طور مطلق از هرگونه سوء استفاده عناصر دشمن صهیونیستی و عناصر ضد انقلاب از خاک این منطقه علیه ایران جلوگیری به عمل آورند».

تأکید مجدد رئیس جمهور ایران بر اجرای کامل و دقیق مفاد توافقنامه امنیتی فیمابین و خلع سلاح کامل و عدم حضور عناصر ضد انقلاب در خاک عراق، از دیگر نکات مهم در دیدار رئیسی – بارزانی بود.

رئیس اقلیم کردستان عراق نیز یک بار دیگر از نقش شهید قاسم سلیمانی در امنیت و بقای کردستان یاد کرد و درباره ویژگی‌های عراق در مقاطع اخیر گفت: «شالوده عراق جدید و روابط امروز فیمابین برآمده از همکاری مبارک ایران و عراق است و لذا ایران برای ما صرفاً یک همسایه نیست».

بارزانی –‌امیرعبداللهیان، گفتگو درباره گسترش همکاری‌ها

دیدار رئیس اقلیم کردستان عراق با حسین‌امیر عبداللهیان در وزارت امور خارجه، در فضایی دوستانه برگزار شد.

در دیدار بین دو هیأت تهران و اقلیم کردستان عراق، موضوعات مهمی همچون امنیت مرزها، توسعه همکاری‌های تجاری و توسعه روابط دوستانه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. بارزانی در این دیدار، بر تمایل اقلیم کردستان عراق برای همکاری با بازرگانان ایرانی تأکید کرد و به این اشاره کرد که رایزنی‌های مقامات جمهوری اسلامی ایران، نقش ارزشمندی در تأمین ثبات و امنیت عراق و منطقه داشته است.

اعضای هیأت همراه بارزانی در دیدار با امیرعبداللهیان، عبارت بودند از: شیخ جعفر شیخ مصطفی معاون رئیس اقلیم کردستان، مصطفی سیدقادر معاون رئیس اقلیم کردستان، دلشاد شهاب مشاور ارشد رئیس اقلیم کردستان، ریبر احمد وزیر امور داخلی اقلیم کردستان، فوزی حریری رئیس دفتر بارزانی و عبدالله آکره‌ای مشاور رئیس اقلیم کردستان در امور ایران.

به قول علی محمد صالح از سیاستمداران مشهور کُرد و رئیس جریان موضع میهنی، بارزانی به دنبال نزدیک شدن به تهران است. علی محمد صالح، در شبکه‌های اجتماعی به این اشاره کرده که بارزانی برای حل معضلات مهمی همچون اختلاف نظر درباره برگزاری انتخابات پارلمان محلی، به رایزنی طرف ایرانی نیاز دارد. این سیاستمدار شناخته شده اهل سلیمانیه، معتقد است که رئیس اقلیم کردستان عراق، می‌تواند برگزاری انتخابات را به تعویق بیاندازد اما می‌داند که اتخاذ چنین تصمیم مهمی و اجرای آن؛ بدون رایزنی با ایران، دشوار است.

ناظم دباغ نماینده دولت اقلیم کردستان در تهران، درباره سفر نچیروان بارزانی به تهران گفته است: «سفر نچیروان بارزانی مهمترین سفر در تاریخ روابط دیرینه ایران و اقلیم کردستان است. موضع رئیس اقلیم کردستان و هیئت همراه وی نشان دهنده جایگاه و موقعیت دولت اقلیم کردستان است. محور اصلی گفتگوهای نچیروان بارزانی با مقامات ایران، تأکید بر دوستی و اتحاد استراتژیک میان ایران و اقلیم کردستان است. چرا که ایران، کُردهای عراق را متحد استراتژیک خود می‌داند». این همرزم قدیمی جلال طالبانی گفته است: «تصور می‌کنم همواره آمادگی لازم برای ایجاد روابط نزدیک‌تر و حل اختلافات میان دو طرف وجود دارد».

کد خبر 6098676

دیگر خبرها

  • جشنواره سراسری تئاتر دانشگاه آزاد اسلامی فراخوان داد
  • ضرورت ورود قرآن به بدنه جامعه/ تشریح ماموریت های جامعه المصطفی
  • اندیشه های قرآنی مقام معظم رهبری در دانشگاه تبریز تبیین می شود
  • انتشارفراخوان حمایت از تولیدات نمایشی انجمن هنرهای نمایشی خوزستان
  • رویداد «صدرا» بهترین فرصت برای تبادل اندیشه‌ دانشجویان و صاحبان صنایع است
  • بیداری غرب، پیام امامت انقلاب اسلامی ایران است
  • اهمیت پیام‌های رئیس اقلیم کردستان عراق در تهران
  • طرح دانشگاه حکمت بنیان در ۱۰ دانشگاه اجرایی شد
  • کاظم نظری از اداره کل هنرهای نمایشی به دانشگاه رفت
  • طنین نوای لبیک حجاج در حسینیه امام خمینی(ره)